یکشنبه 22 شهریور 1394 / 09:02|کد خبر : 21|گروه : اجتماعي

مادر افسرده جان دوكودك كردستاني را گرفت

مادر افسرده جان دوكودك كردستاني را گرفت

زن جوان در اقدامی جنون‌آمیز پسر 12 روزه خود و دختر شش ساله همسرش را به قتل رساند، متهم پس از کشتن بچه‌ها قصد خودکشی داشت که ناکام ماند.

به گزارش آرباباخبر به نقل از كردپرس، عصر روز دوشنبه نهم شهریور ماه سال جاری در پی گزارش به پلیس 110 خبر جنایتی هولناک در خیابان مدرس شرقی قروه داده شد.

 

 به در پی اعلام این خبر، پلیس آگاهی و بازرسان حوزه جنایی وارد کار شدند و مشاهده کردند که در این جنایت یک کودک 7 ساله و یک نوزاد 12 روزه با چاقو از ناحیه گردن به طرز فجیعی کشته شده بودند و زن جوان که مادر این دو کودک قربانی بود کنار آنان دراز کشیده است.

 

 پلیس آگاهی موضوع این جنایت را به بازپرس کشیک اطلاع داده و با هماهنگی های قضایی اجساد به پزشکی قانونی منتقل و متهم به قتل و همسرش هم به پلیس آگاهی برده شدند. پلیس آگاهی پس از اقدامات اولیه بلافاصله کمیسیون ویژه ای جهت پیگیری موضوع تشکیل و به بررسی صحنه جرم و تجسس های لازم پرداخت.

 

بنابر تحقیقات صورت گرفته و شواهد موجود مادر کودکان عامل این جنایت و قاتل آنان می باشد لذا با دستگیری وی تحقیقات پلیس به صورت گسترده و ویژه آغاز شد. 

حادثه به روایت شاهدان

کارشناسان و کارآگاهان پلیس آگاهی ضمن نمونه برداری از صحنه جنایت به پرس و جو از همسایه ها و شاهدان اولیه ماجرا پرداختند.

 

طبق گفته های پدر مقتولین که نخستین فرد مطلع شده از جریان است، همسرش با حالتی نزار و پریشان کنار اجساد بی جان و غرق در خون فرزندان خود دراز کشیده و نگاه مات و مبهوتش را به آنان دوخته و آلت قتل را نیز بالای سر خود گذاشته بود.

 

«داود.ع» اظهار داشت: هنگام بازگشت به منزل، همسرم را دیدم که چاقو بالای سر خود گذاشته و کنار فرزندان غرق در خونم دراز کشیده است و به اجساد خونین آنان نگاه می کند. با داد و بیداد خانواده ام را که در همسایگی مان بودند مطلع کردم و از سر و صدای ما همسایه ها و اهالی محل نیز آگاه شده و وارد منزل ما شدند و در واقع از آنچه که می دیدم متعجب و مستأصل مانده بودم.

 

یکی از اهالی محل که شاهد ماجرا بوده و بعد از مطلع شدن از جریان به پلیس خبر می دهد چنین بیان کرد: وقتی حال پریشان «داود. ع» را دیدم و اینکه خانواده اش به سرعت خود را به منزل او رساندند و سر و صدایشان می آمد حدس زدم مشکلی پیش آمده و به محض فهمیدن فاجعه ای که رخ داده به پلیس زنگ زدم.

 

یکی دیگر از همسایه نیز گفت: این خانم را می شناسم، آرام و بی صدا بود و این مدت برای زایمان در بیمارستان مراقب نوزادش بود و دو روزی میشد که از بیمارستان برگشته بودند. اصلاً باورش غیرممکن است که یک مادر با خلق و خویی آرام دست به چنین جنایتی بزند، تعجب آور است.

 

یکی دیگر از ساکنان محل که در روز حادثه حضور داشته چنین اظهار داشت: نمی خواهم بگویم چه اتفاقی افتاده چون که هیچکس در آن لحظه نبوده اما باید به علل این واقعه توجه کنیم که چه مسایلی پیش آمده و یا پیش می آید که یک مادر بعد از تحمل 9 ماه صبوری برای تولد فرزندش دست به چنین جنایتی بزند و در واقع پلیس و دادستانی باید ریشه اصل چنین جریانهایی را پیدا کنند.

 

اجرای طرح پیگیری

بعد از دستگیری متهم و انتقال اجساد به پزشکی قانون، پلیس آگاهی بلافاصله کمیسیون ویژه ای جهت پیگیری موضوع باتوجه به بازتاب منفی و حساس بودن اینگونه جرایم در جامعه تشکیل و به تحقیق و بررسیهای بیشتر پرداخت.

 

در تحقیقات به عمل آمده مشخص شد متهم همسر دوم «داود. ع» می باشد و مادر تنی محمد جواد و مادرخوانده حدیث بوده است و نیز قبل از اقدام به قتل دو کودک، نوشته ای مبنی بر انگیزه قتل با این عنوان که «من خود و فرزندانم را از دست داود، سارا و مادرشوهرم کشتم» بر روی پای خود درج کرده و این در حالی بوده که قصد کشتن خود را نیز داشته است.

 

 اعترافات متهم همزمان با بازسازی صحنه جرم

پلیس پس از دستگیری متهم به بازجویی از وی و نیز بازسازی صحنه جرم پرداخت. «زینب. خ» در بازجویی های اولیه و نیز همزمان با بازسازی صحنه جرم به قتل دو کودک خود اعتراف کرد.

 

وی در اعترافات خود گفت: آن روز صبح حال خوبی نداشتم، اصلاً پریشان و خسته بودم بعد از ده روز بستری بودن محمد جواد در بیمارستان و مراقبت از او، دیگر توان در بدن نداشتم.

 

«زینب. خ» اظهار داشت: بعد از بیدار شدن از خواب صبحگاهی و انجام دادن کارهای منزل، شیرخشک محمدجواد (نوزاد خودش) را آماده کردم و به او خوراندم و در حین دادن شیرخشک به او مدام این فکر در ذهنم بود که ایکاش خودم و محمد جواد می مردیم و ایکاش می توانستم خودمان را بکشم و از این زندگی خلاص شویم.

 

متهم گفت: این فکر مدام در ذهنم بود و دست از سرم بر نمی داشت، فکر روزهای تلخ گذشته از سرزنش های مادر شوهرم تا سرکوفتهای سارا (خواهرشوهرم) از بدخلقی های همسرم و از تنهایی خودم و ندیدن درست و حسابی خانواده ام، همه و همه همچون فیلمی دردناک جلو چشمانم به نمایش در می آمدند و تکرار می شدند. آن لحظه تمامی دردها و زجرهایی را که کشیده و تحمل کرده بودم به جانم آمد و وجودم را در بر گرفت.

 

حدیث در اتاق خواب بود و هنوز بیدار نشده بود. ساعت یک ظهر ناگهان به فکر خاتمه دادن به تمام این سختی ها افتادم، ابتدا خودکاری آوردم و روی پایم نوشتم که «من خود و فرزندانم را از دست داود، سارا و مادرشوهرم کشتم»، بعد به آشپرخانه رفتم و از داخل کشو چند عدد تیغ آوردم. اول به سراغ حدیث که در خواب عمیق بود رفتم، یک روسری را به دور گردنش پیچیدم و آن قدر کشیدم تا دیگر از نفس افتاد، لحظه ای که دستمال را به دور گردنش فشار می دادم چشمانش را باز کرد و تقلا می زد و بعد دیگر چشمانش را نبست و من هم ادامه کار را با همان چشمان باز اما بی حرکتش انجام دادم.

 

متهم در ادامه اعترافات خود گفت: بعد از اینکه کمی از دست و پا افتاد، دستمال را باز کرده و با تیغ گردنش را بریدم، مقداری بریدن با تیغ برایم سخت بود و از طرفی می ترسیدم نکند نمرده باشد به همین دلیل رفتم و چاقو را از آشپزخانه برداشته و جای تیغ را با چاقو عمیق تر بریدم بعد به سراغ محمدجواد رفتم، او را آوردم کنار حدیث و گردنش را با تیغ و سپس چاقو بریدم و آن وقت هردو را روی زمین خواباندم و گردن هردو را با دستمال بستم، فکر می کردم اگر جای زخمها را با دستمال ببندم خونشان بند می آید و اتفاقی برای آنان نمی افتد، نمی دانم چرا ولی این کار را کردم، بعد خودم نیز کنارشان دراز کشیده و نگاهشان کردم، حدیث همچنان چشمانش باز بود و بی حرکت و صورتش کبود شده بود ولی محمدجواد خواب خواب بود و بی صدا، چند باری خواستم خودم را نیز بکشم اما نمی دانم چرا نتوانستم، هر بار که قصد کشتن خود را داشتم انگار مانعی سد راهم می شد و نمی توانسم و آخرین باری هم که خواستم اقدام کنم همسرم از راه رسید و دیگر دیر شده بود.

 

این مادر متهم به قتل در آخر اعترافاتش با ابراز پشیمانی از کار کرده، افزود: بیشتر برای حدیث، دختر همسرم پشیمانم، ایکاش خود و محمدجواد را می کشتم و آن دختر را زنده می گذاشتم.

 

پیگیریها برای انگیزه قتل ادامه دارد

باتوجه به تحقیقات صورت گرفته چنین به نظر می رسد که ایجاد تنش خانوادگی، دوری از خانواده از جمله پدر و مادر، تنهایی و حس طرد شدن، فشارهای روحی و روانی از جانب همسر و خانواده همسر، افسردگی پس از زایمان و ... همه و همه دست در دست هم داده اند تا سناریوی غم انگیز قتل دو کودک خردسال رقم بخورد و یکبار دیگر آوار خشونتهای خانوادگی بر سر فرزندان بی گناه ویران شود.

 

پلیس قصد دارد با تحقیقات و بررسی های بیشتر زوایای پنهان این جنایت هولناک را روشن کند. به گفته پلیس آگاهی قروه هنوز چگونگی قتل مشخص نبوده و تحقیقات درباره علت و انگیزه قتل همچنان ادامه دارد و با ارجاع پرونده به مراجع قضایی پیگیریهای مستمر برای اعلام نتیجه نهایی در جریان است.

پلیس در تحقیقات اولیه خود با اشاره به جنون ناگهانی که احتمال وقوع قتل را رقم زده است یکسری احتمالات و فرضیات مختلف را بیان کرده لذا متهم باتوجه به اعترافات خود و نداشتن تعادل روحی و روانی کافی تحت درمان قرار می گیرد و به بیمارستان جهت درمان منتقل می شود تا پس از طی دوره درمان تحقیقات تکمیل و نتیجه و نظریه قطعی اعلام شود.

 

نتایج تحقیقات صورت گرفته

طی تحقیقات محلی صورت گرفته و بررسی ها و شواهد موجود یکسری شبهات و ابهامات و نیز شایعه هایی که مدام در میان مردم می چرخد به حاشیه های این جریان دامن می زند.

 

* بنا به گفته پلیس آگاهی «داود.ع» هنگام دیدن اجساد غرق در خون فرزندانش با کمال تعجب واکنشی متفاوت از خود نشان می دهد وی به محض دیدن فاجعه ابتدا یکسری عکس از اجساد با تلفن همراه خود می گیرد و بعد داد و بیداد کرده و خانواده اش را مطلع می کند. این امر از دیدگاه هر فرد عادی مبهم و گنگ می باشد، اینکه پدری با دیدن بدنهای غرق در خون دو کودک خردسالش این کار ناپسند را انجام می دهد مقداری سؤال برانگیز است انگار که منتظر چنین حادثه ای بوده و نیاز به مستندات کافی داشته باشد و اینکه عده ای از شاهدان عینی از بی تفاوتی فاحش همسر متهم و خانواده اش نسبت به این فاجعه هولناک خبر دادند.

 

* در اعترافات متهم و نیز تحقیقات پلیس گفته شده بود که وی قبل از اقدام به قتل روی پای خود علت و انگیزه این اقدام وحشتناک را نوشته است. پیش تر گفته شد آنچه که متهم دال بر انگیزه قتل ثبت کرده بود بدین مضمون است که «من خود و فرزندانم را از دست داود، سارا و مادرشوهرم کشتم» و با این اوصاف به ظاهر تنشهای روحی و روانی وارده بر متهم کاملاً مشهود و ملموس بوده است. همچنین کوفتگی و کبودی روی بدن علی الخصوص کتف متهم نشان از آثار ضرب و شتم وی دارد که در تحقیقات صورت گرفته مشخص شد متهم در ماه پنجم بارداری خود توسط همسرش مورد آزار و اذیت قرار می گیرد و حتی بعد از زایمان نیز این روند ادامه داشته است.

 

* بنابه اظهارات منابع آگاه و مؤثق در تحقیقات مدنظر، متهم به دلیل اینکه از اخلاق و رفتار همسرش و خانواده وی آگاه بوده است قصد بچه دار شدن نداشته چرا که از آینده بچه ای که قرار بود بیاید می ترسید اما به اجبار شوهرش، تن به بچه دار شدن می دهد.

 

* همچنین متهم بعد از زایمان به دلیل مشکل نوزادی که زودتر از موعد یعنی 7 ماهه به دنیا آمده بود به مدت ده شبانه روز در بیمارستان بستری می باشد و طبق گفته های شاهدان عینی در آن مدت هم مدام از طرف همسر و خانواده همسرش مورد فشارهای روحی و روانی قرار می گیرد. 

 

* همین منابع آگاه اظهار داشتند که «داود. ع» حتی برای شیرخشک دادن به بچه، اینکه چرا بچه باید 7 ماهه باشد و ... خانمش را جلوی همه سرزنش می کرده است. 

 

* طبق اظهارات منابع مؤثق و آگاه مورد نظر، متهم در طی چند روزی که در بیمارستان مراقب فرزندش بود، در گفت و گوی با خواهرش به نذری که کرده اشاره می کند و اظهار داشته که نذر کرده ام فرزندانم را به مشهد ببرم و این نشان از نگاه امیدوارانه وی می دهد.

 

* همچنین متهم اظهار داشته بود که همسرش تماسهای تلفنی مشکوکی داشته و بعد از این تماسهای تلفنی بلافاصله در هر زمان و هر کجا که بود ما را تنها می گذاشت و می رفت و این امر در روزهای پنجشنبه شدت بیشتری می یافت به طوری که عصر روزهای پنجشنبه ما را به اجبار هم که شده به خانه پدرم می برد و خود تا آخر شب بر نمی گشت، همین امر به بحثها و اختلافاتمان دامن می زد و عرصه زندگی را برای من تنگ می کرد. 

* متهم که همسر دوم «داود.ع» می باشد و نزدیک به 3 سال از زندگی مشترکشان می گذرد بنا به خواسته خود به دلیل یکسری تفکرات سنتی غلط و رایج در جامعه علیرغم مخالفتهای خانواده اش تن به این ازدواج داده و این در حالی است که خانواده وی باتوجه به اینکه نسبت به ازدواج اول «داود.ع» اطلاع داشتند عواقب ازدواج متهم را گوشزد کرده بودند اما وی توجهی نکرده بود و دیگر راه برگشتی برای خود نمی دید چرا که اظهار داشته بود اگر طلاق می گرفتم شماتتهای خانواده ام و حرف و حدیثهای مردم را نمی توانستم تحمل کنم و همین ساده از کنار برخی روابط و اخلاقهای اجتماعی گذشتن نتیجه ای را به همراه داشته که غیرقابل جبران است.

 

* در تحقیقات محلی صورت گرفته اکثر اهالی محل و نیز آشنایان متهم از صبوری «زینب.خ» (متهم) سخن به میان آوردند اما از صبوری به چه دلیل و برای چه امتناع کرده و حرفی نزدند؟!

دیدگاه روانشناسانه این فاجعه

از دیدگاه روانشناسی، یکی از علل این فاجعه هولناک می تواند به دلیل خشونت های خانوادگی رخ داده باشد. این واقعیت دارد که بیشتر خشونت ها در خانواده ها اتفاق می افتد و در واقع خشونت خانوادگی مهمترین مسئله اجتماعی است که امروزه تمام دنیا با آن دست به گریبان اند.

آن طور که متخصص اعصاب و روان بیمارستان شهید بهشتی قروه می گوید: خانواده فضایی پر از احساس و عاطفه است و اعضا، ناکامیهای خارج از آن را به داخل می آورند و بروز می دهند و پرخاشگریهایی که اگر خارج از خانواده روی دهد معمولاً کسی آن را تحمل نمی کند، در خانواده و در بین اعضای آن تحمل می شود. از همین روست که خشونت در خانواده امری متداول و عادی تلقی می شود. عوامل عمده خشونت خانوادگی را فشار، فقر، ارزشهای مردسالارانه، بیماری روانی و اختلال شخصیتی دانسته اند.

به گفته دکتر سعید محسنی توکلی این خشونت ها ممکن است به اشکال گوناگونی از جمله آزار کلامی مانند (ایراد گرفتن، تهدید کردن و اسم روی افراد گذاشتن)، آزار غیرکلامی نمادین مانند (له کردن چیزی یا از بین بردن و شکستن اشیاء و ابزار، پاره کردن عکس و صحبت نکردن یا جواب ندان)، بی توجهی مانند (کوتاهی در تأمین مراقبت، غذا، بهداشت و فضای سالم)، آزار جنسی مانند (تجاوز) بروز کند.

وی حضور حمایتی خانواده، برخورد درست با افرادی که دچار مشکلات روحی و روانی هستند، دقت خانواده در ازدواج فرزندان و دست از ازدواج های سنتی و دیدگاه های افراطی غلط برداشتن، مشاوره های قبل از ازدواج، بررسی تاریخچه خانوادگی افراد و مهم تر از همه توجه ویژه رسانه ها و مطبوعات به معضلات روحی و روانی در جامعه را برای جلوگیری از بروز اینگونه جنایتها مهم خواند.

سایکوز (افسردگی پس از زایمان)

علل دیگری که روانشناسان برای این فاجعه اعلام کرده اند افسردگی پس از زایمان است.

متخصص زنان و زایمان در بیمارستان شهید بهشتی قروه در این باره می گوید: سایکوز سندرمی است که پس از زایمان رخ می دهد و با افسردگی شدید و هذیان مشخص است.

دکتر سعیده ارجمندی اظهار داشت: این اختلال در یک تا دو مورد از هزار زایمان رخ می دهد و اکثر این حملات در زنانی که برای بار اول زایمان می کنند مشاهده می شود.   

وی به علایم این بیماری اشاره کرد و افزود: این بیماری دو تا سه روز پس از زایمان بروز می کند و با بی خوابی، بی قراری، بی ثباتی، هذیان و نگرانی های وسواس گونه در مورد نوزاد تبدیل می شود و از مشخصه های آن وجود افکاری است مبتنی بر تمایل به آسیب رساندن به خود یا کودک و باید دانست که مادر دچار سایکوز قوه قضاوت و تشخیص خود را از دست می دهد و امکان دارد مرتکب اشتباهات جبران ناپذیری شود. 

دکتر ارجمندی به سبب شناسی این مشکل رفتاری پرداخت و بیان کرد: تغییر ناگهانی در سطوح هورونی پس از زایمان، حاملگی ناخواسته، گرفتار بودن به یک رابطه زناشویی ناخوشایند، ترس از مادر بودن و ... می تواند در اختلالات رفتاری مادر نقش داشته باشد. 

به گفته این متخصص زنان و زایمان در صورتی که مادر دچار سایکوز، درمان نشود خطر کشتن نوزاد، خود و یا هردو بالا است.

وی برخورداری از یک شبکه خانوادگی حمایتگر، داشتن یک شخصیت خوب تا عالی در کنار مادر مبتلا به سایکوز را برای پیشگیری از خطرات احتمالی مهم خواند و گفت: در صورت وجود افکار خودکشی، احتیاط های مربوط را باید اعمال کرد و اگر هذیان یا نشخوار ذهنی در مورد صدمه رساندن به نوزاد وجود دارد نوزاد را نباید با مادرش تنها گذاشت.

به گفته دکتر ارجمندی روان درمانی هم فردی و هم زناشویی برای مدارا با تعارض های درونی مفیدند و زمانی باید مادر از بیمارستان ترخیص شود که در خانه اش فردی برای کمک موقت قابل دسترس باشد تا از میزان استرس های مربوط به مراقبت نوزاد برای مادر کاسته شود.

به اعتقاد این پزشک متخصص زمینه های شخصیتی و خانوادگی و فردی که از قبل در فرد وجود دارد می تواند باعث تشدید این بیماری در مادران شود لذا برای جلوگیری از این بیماری نیاز است مراکز اجتماعی بهتر و بیشتر روی کار بیایند و مادرانی را که دچار مشکلهای خانوادگی از قبیل تنهایی، ضعف اخلاقی همسر و خانواده همسر و ... می باشند مورد حمایت قرار بگیرند.

وی آموزشهای دوران بارداری، داشتن اطلاعات کامل در خصوص زایمان و شرایط سخت بارداری و تحمل بعد از زایمان، مراجعه به روانشناس و یا روانپزشک و ... را برای پیشگیری از این معضل مهم دانست.

 آتش شایعات را گسترش ندهیم

بازهم فاجعه ای رخ داد تا یکبار دیگر بنگاه شایعه پراکنی مردم بازارش رونق گیرد و هر فردی از دیدگاه خودش نظری بگوید و صندوق نظرات این بنگاه را پر کند و بعضی از جراید هم به این شایعات بسنده کرده و خبر این قتل را آنگونه که روایت می شود نه آنگونه که باید بررسی شود درج و چاپ کنند.

در واقع باید دانست پدر خانواده اگر می دانست که بی مهری ها، اهانت ها، سرزنش ها، سرکوفت ها و سایر بدرفتاریهایی که در حق همسرش روا داشته باعث به وجود آمدن چنین فاجعه ای می شود شاید هرگز هم خود و هم خانواده اش چنین اعمالی را مرتکب نمی شدند. بنابراین دامن زدن به شایعات در واقع آسیب رساندن به هنجارهای اجتماعی است لذا نیاز است کمی به خود بیاییم و به آنچه که پیش رویمان قرار گرفته و اتفاق می افتد بنگریم. این حادثه دردناک در حالی رخ داد که دو کودک بی گناه به دلیل یکسری دیدگاه ها و افکار غلط قربانی شدند و لازم است همگی ما ریشه های افزایش وقایع وحشتناک این چنینی را بخشکانیم نه اینکه آن را رشد و نمو دهیم.

طبق گفته های پلیس آگاهی و بازرسان حوزه جنایی قروه تا زمانی که تمامی زوایای پرونده مورد بررسی قرار نگیرند و متهم به قتل دوره درمانش به اتمام نرسد هیچگونه اظهار نظر و حکمی صادر نمی شود و باید این را فقط بیان کرد که تا تکمیل تحقیقات، پرونده همچنان مفتوح و پیگیریها درباره علت قتل ادامه دارد.



برچسب ها :


نظرات کاربران :

اولین نفری باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید!

دیدگاه های ارسالی شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد.
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

نام *
 

کد امنیتی