سمکو یوسفی جوانی 27 ساله است که مدت کوتاهی، یعنی در طول زمستان 95 ،در مرز چومان واقع در مرز ایران و عراق به کولبری مشغول بوده است، او که پیشتر با کمک خیرین در روستاهای دور از دسترس کتابخانه راه اندازی می کرد   و امروز به عنوان یک مکانیک مشغول به کار است درباره وضعیت این روزهای کولبران به خبرنگار برنا می گوید: در آن مرز رودخانه عمیقی وجود داشت که برای آوردن جنس از عراق به ایران باید از آن عبور می کردیم، وزن باری که ما حمل می کردیم 60 کیلو به بالا بود و با آن بار اگر می خواستیم از رودخانه بگذریم باید 3 نفری دست هم را می گرفتیم تا فشار آب ما را با خود نبرد، البته معمولا صاحبان بار در قسمت پایینی رودخانه توری می کشند تا در مواقعی که آب کولبر را با خود می برد در آنجا توسط 2 نفری که برای این کار در قسمت پایین رودخانه مستقر شده اند نجات پیدا کنند. اما گذر از این رودخانه در زمستان طاقت فرساتر از همیشه بود زیرا وقتی از آب بیرون می آمدی شلوارت یخ می زد و در این شرایط باید سنگینی بار راهم تحمل می کردی.

 

وی ادامه می دهد : معمولا هفته ای یکی دو نفر جان خود را از دست می دادند یا در آب غرق می شدند یا با تیراندازی ماموران کشته می شدند، گاهی هم طنابی از یک سوی رودخانه به طرف دیگر آن می کشیدند و ما خودمان را به آن بند می کردیم، البته اگر مامور می آمد یا آب شخص را می برد و او کول خود را رها می کرد، پول بار را از او نمی گرفتند.

 

یوسفی با بیان اینکه هربار حمل بار در زمستان ها 100تا 150 تومان و در تابستان ها 30تا 50 هزار تومان درآمد دارد، خاطرنشان می کند: نکته این است که این حمل بار هر روز اتفاق نمی افتد و ممکن است کولبر در یک ماه تنها یک هفته کار کند، حالا این را اضافه کنید به اینکه در شهرهای مرزی همه چیز گران تر است و وقتی می خواستیم در یک روستای مرزی مثلا یک نان بخریم آن را 300 تومان میخریدیم زیرا در آن مناطق سازمان نظارتی مانند تعزیرات نیست که روی قیمت ها نظارت داشته باشد و هر کس هرچقد رمیخواست کالای خود را میفروخت و این شرایط برای پیش از شرایط کنونی اقتصادی بود ،الان شرایط بدتر شده است بنابراین اگر کمتر کار کنی به شدت ضرر می کنی.  

 

وی با تاکید براینکه علت اصلی روی آوردن مردم مناطق کردنشین به کولبری بیکاری و شرایط اقتصادی است، اضافه می کند: البته یکی از دوستانم تعریف می  کرد که با کولبرهایی مواجه شده که از شهرهای دیگر مانند کرج برای کولبری به این مناطق آمده اند که این موضوع هم به دلیل وجود بیکاری است، در مناطقی که ما زندگی می کنیم نه کارخانه هست و نه به دلیل شرایط کوهستانی منطقه کشاورزی .

 

اعتیاد برای امرار معاش

این جوان کرد با اشاره به اینکه جان کولبر همیشه در خطر است و کولبری کاری است که ارزش سختی ای که فرد میکشد را ندارد، میگوید: وقتی در حال کولبری هستی شرایط به گونهای است که رفاقت معنایی ندارد مثلا برادر خانم من که در واقع در زمان کولبری راهنمای من بود یک شب با فشار آب رودخانه دستش از دست من جدا شد و با جریان آب رفت، من دنبال او نرفتم و بارم را رها نکردم و او با همان توری که در انتهای رودخانه بود نجات پیدا کرد.

 

وی می افزاید: متاسفانه وقتی اسم کولبر میآید همه فکر میکنند کولبرها قاچاقچی هستند و شبی 2 میلیون تومان درآمد دارند درحالیکه اینطور نیست، زمانی که کولبری میکردم، 500 تومان هم درآمد نداشتم اما امروز که مکانیک هستم به همین ماهی یک تومان که مبلغ زیادی نیست قناعت کردهام و کولبری نمیکنم چون در همان چند ماه دچار دیسک کمر و مشکلات دیگر شدم در آن زمان من هم مانند بسیاری از کولبران متاهل وقتی میدیدم شرایط خطرناک است کار نمیکردم چون نگران خانواده ام بودم که اگر من کشته شوم چه کسی به آنها رسیدگی می کند.

 

او که  در گذشته کار فرهنگی می‌کرده و همراه با یک گروه از خیرین در روستاهای دور از دسترس کتابخانه راهاندازی میکرده است، میگوید: زمانی که کولبر شدم فهمیدم که بسیاری از کولبران افراد باسواد، نویسنده، شاعر یا فعالان فرهنگی و محیط زیست هستند که به دلیل بیکاری به این کار روی آورده اند، بسیاری از آنها برای اینکه بتوانند سنگینی بار و مشکلات راه را تحمل کنند و بتوانند مدت زمان زیادی دوام بیاورند دست به مصرف ترامادول زدند و بعد از مدتی دچار اعتیاد شدند و از کتاب و نویسندگی دور شدند.

 

یوسفی با بیان اینکه یکی از بزرگترین مشکلات کولبران تیراندازی است و مامورها به راحتی کولبران را نشانه می‌گیرند، عنوان میکند: ما برای اینکه بتوانیم راحت تر رفت و آمد کنیم در مرز عراق چادر می زدیم اما سربازهای هموطن بی بهانه از آنطرف به ما تیراندازی می کردند و هیچ مسئولیتی هم متوجهشان نبود و یا بارها می امدند این طرف مرز و چادرهای ما را آتش می زدند زیرا در حال حاضر وضعیت کردستان عراق چندان منظم نیست به راحتی این کارها را در حق ما می  کردند .

 

بیکاری عامل مهم پدیده کولبری

 در ادامه فواد حسنی ساوان فعال مدنی اهل بانه درباره کولبری با تاکید براینکه عامل مهم در پیدایش پدیده کولبری بیکاری است، میگوید: جدا از خطر تیراندازی که جان کولبران را به خطر میاندازد مساله مهم دیگر آن است که کولبرها بعد از مدتی دچار انواع بیماری ها شده و زمین گیر می شوند.

 

وی ادامه میدهد :کولبری کاری مداوم نیست و کولبر ممکن است در بهترین حالت پس از هر حمل بار 100 هزار تومان به دست آورد، اما این فقط برای2 یا 3 شب در هفته است آنهم در حالتی که جنس او گران‌قیمت باشد .

 

این فعال مدنی می افزاید: خانواده های کولبر با توجه به پایین بودن درآمد این کار وضعیت معیشتی مناسبی ندارند به ویژه اگر فرزند هم داشته باشند من کولبرانی را می شناسم که برای کسب درآمد و درمان عزیزانشان به این شغل روی آوردهاند زیرا بیکاری زیاد است و مشاغل قدیمی این مناطق که عمدتا دامپروری و کشاورزی بوده بسیار کم شده است و مردم برای معاش به این شغل روی آوردهاند.

 

مخالفت فعالان مدنی با کارت مرزنشینی

وی با اشاره به ارائه کارتهایی تحت عنوان کارت مرزنشینی به برخی کولبران میگوید: این کارت محدوده مرزی مشخصی را تعیین کرده است که افراد میتوانند در آن مناطق طی روزهایی مشخص، بار مشخصی را حمل و اقدام به کولبری کنند اما نکته آن است که از این مناطق کمتر جنس وارد ایران می شود، زیرا آوردن بار از آن مناطق برای صاحب بار گران تمام میشود، علت این گرانتر بودن آن است که برای دریافت کارت باید پول بدهی و گاهی برخی از صاحبان کارت خود از آن استفاده نمی کنند بلکه آن را به دست شخص کولبر دیگری داده و با او قرار می گذارند که درآمد حاصل را نصف کنند، لذا گرانی حمل بار از این نقاط باعث عدم تمایل صاحبان بار به رد کالا از این مناطق شده است.

 

حسنی ساوان در ادامه با تاکید بر مخالفت فعالان مدنی با ارائه این کارت ها توضیح میدهد: کولبری کار انسان نیست و شان وی را پایین می آورد، کولبری شغل نیست و مسئولین باید به فکر ایجاد شغل در این مناطق باشند، زیرا کولبران از یک سو با کمترین دستمزد اقدام به چنین کار سختی می کنند و از سوی دیگر زمینگیر شده و باید درآمد اندک خانواده را صرف درمان کنند و معمولا هم زمینگیر شده و امکان ادامه کار ندارند.همچنین از یک سو با کولبران مقابله میکنند اما از سوی دیگر اجازه داده اند که چنین شغلی ایجاد شود که همه این موارد مشکل ساز است.

وی خاطرنشان می کند: به دلیل شرایط اقتصادی فعلی بسیاری از کاسبان منطقه ورشکست و بازار بانه به شدت خلوت شده است که این موضوع باعث می شود کاری برای کولبران نباشد، این مسائل شرایط زندگی کولبران را بغرنج تر می کند .

کولبرها بخشی از جامعه ما هستند که با مشقت زیاد و تحمل خطرات فراوان بارهایی با وزن بسیار بالا را بر دوش خود گذاشته و با گذشت از مناطق کوهستانی صعب العبور این بار را جا به جا می کنند ، کاری که نه شغلی واقعی محسوب می شود و نه فواید مالی زیادی دارد تنها ماحصل این کار برای کولبران درد، بیماری ، از کارافتادن بدن، زمینگیر شدن و در نتیجه تداوم فقر و بیکاری است، حال این سوال مطرح است که مسئولان برای این بخش از جامعه و رونق اقتصادی این مناطق چه تدبیری اندیشیدهاند؟