یکشنبه 25 بهمن 1394 / 08:56|کد خبر : 954|گروه : اجتماعي

مدیر پرستاری بیمارستان صلاح الدین ایوبی بانه :

پرستاری از خود گذشتن است و پرستاری کردن آدم از خود گذشته می خواهد

پرستاری از خود گذشتن است و پرستاری کردن آدم از خود گذشته می خواهد

پرستاری شغل سختی است و کسی می تواند یک پرستار خوب باشد که آدم از خود گذشته ای باشد.

به گزارش آرباباخبر، کارشناسی پرستاری خوانده 17  سال است که پرستار و غمخوار بیماران بوده، شاید تنها بهانه سر زدن و به یاد پرستاران افتادن روز پرستار باشد روزی که میلاد بزرگ بانوی پرستار کربلاست، روزی که وصف مولود آن در قالب کلمات نمی گنجد به همین دلیل تصمیم گرفتیم، در روز پرستار  با حسن علایی شاغل به شغل مقدس پرستاری در بیمارستان صلاح الدین ایوبی بانه گفتگوی تفصیلی انجام دهیم.

خودتان را معرفی کنید؟

حسن علایی هستم، 40 سال دارم و الان حدود 17 سال است که به شغل پرستاری مشغول هستم.

علت شما از انتخاب این رشته چه بود؟

علی رغم اینکه خود من به این رشته علاقه داشتم، پدر خدابیامرزم نیز خیلی علاقه داشت که من در یکی از رشته های مربوط به پزشکی تحصیل کنم تا بتوانم در بیمارستان به نجات بیماران اشتغال داشته باشم. از نظر ایشان خدمت به بیماران و نجات آنها اهمیت بسزایی داشت به همین دلیل من نیز رشته پرستاری را که یکی از رشته های دانشگاهی در حوزه وسیع پزشکی می باشد را برای تحصیل انتخاب کردم.

ویژگی یک پرستار خوب و نمونه چیست؟

با توجه به اینکه پرستاری یکی از شغل های سخت است به نظر من در اولین مرحله باید آدم از خود گذشته ای باشی تا بتوانی یک پرستار خوب و نمونه باشی و از دیگر خصوصیاتی که یک پرستار خوب در مراحل بعدی باید داشته باشد، وجدان کاری و اینکه مریض را جزوی از خانواده خود بداند می باشد.

از سختی های کار پرستاران بگویید؟

سختی های این شغل زیاد است، آنها در قبال جان مردم مسئول هستند که این خود یک موضوع خیلی سختی است چرا که در شغل پرستاری کوچکترین اشتباه می تواند منجر به مرگ بیمار شود و این یک عمل غیر قابل جبران است و فقط تعهد کاری بالا می خواهد که مانع از بروز چنین حوادثی باشد.

شیرین ترین خاطره دوران خدمت خود را بگوئید؟

ببینید دوران خدمت یک پرستار پر است از خاطرات تلخ و شیرین، اما شاید بهترین و لذت بخش ترین خاطره نه تنها برای من بلکه برای تمام همکاران من در شغل پرستاری نجات و احیای یک بیمار از مرگ حتمی باشد.
 
 8 سال پیش که درست یک روز مانده بود برای تحویل سال جدید، یک مرد 65 ساله را که ایست قلبی کرده بود به بیمارستان صلاح الدین ایوبی بانه آوردند و آن وقت من در سمت سوپر وایزر اورژانس مشغول بودم، بلافاصله تیم احیای بیمارستان وارد عمل شدیم که پس از سه ساعت تلاش برای احیا و بازگست بیمار موفق شدیم که او را به زندگی دوباره برگردانیم و ایشان بعد از آن جریان
، 6 سال دیگر نیز زندگی کردند شاید این شیرین ترین خاطره دوران خدمت من باشد.

تلخ ترین خاطره؟

تلخ ترین خاطره من هم بر می گردد به سال ها پیش، زمانی که در مرز انفجاری رخ داده بود و آن هنگام برادر من نیز در جایی که انفجار رخ داده بود مشغول کار بود، در اثر این حادثه 15 نفر مصدوم شده بودند که 4 نفر از آنها بعلت شدت جراحات وارده جان خود را از دست داده بودند و بیماران بدحال را با آمبولانس به بیمارستان منتقل می کردند و من خبری از وضعیت برادرم نداشتم و هر چه چشم می گرداندم که برادرم را در بین مصدومین ببینم اثری از او نبود و بعلت رسالت شغلیم مجبور ماندم تا پایان شیفتم بیمارستان را ترک نکنم و بعد از اینکه شیفتم تمام شد فهمیدم که برادرم موقع انفجار از محل مذکور دور بوده و خوشبختانه انفجار او را نگرفته و من در این چند ساعت بعلت بی خبری از وضعیت برادرم خیلی عذاب کشیدم.

آرباباخبر

آرباباخبر
 



برچسب ها :

پرستارروز پرستاربیمارستانبانهبیمارستان صلاح لدین ایوبی

نظرات کاربران :

اولین نفری باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید!

دیدگاه های ارسالی شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد.
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

نام *
 

کد امنیتی