شنبه 12 آبان 1397 / 07:23|کد خبر : 3384|گروه : ورزشی

ترکش هایی که نتوانستند اراده‎های توانمند جانباز 35 درصد بانه‎ای را اسیر خود کنند!

ترکش هایی که نتوانستند اراده‎های توانمند جانباز 35 درصد بانه‎ای را اسیر خود کنند!

در جنگ تحمیلی عراق بر ایران، رژیم متجاوز عراق بارها شهرهای ایران را مورد بمباران هوایی قرار داد. رژیم عراق حمله به مناطق مسکونی و غیر نظامی را به عنوان یک عمل غیرانسانی و به منظور تحمیل شرایط سخت خود به ایران انجام داد. در این میان شهر بانه همواره مورد تاخت و تاز رژیم متجاوز بعثی قرار گرفت و در این جنگ شهدا و جانبازان زیادی تقدیم انقلاب گردید .

 

به گزارش آرباباخبر ، کودکان آن روزها نمی‌دانستند به جای سرخوشی از تمام شدن بازی، تکه‌آهن‌های پاره‌پاره و خوش آب و رنگی که بزرگترها به آنها «ترکش» می‌گفتند و هواپیما ها به زمین هدیه‌شان می‌کرد، می‌شود بلای جانشان؛ می‌شود یک انفجار بزرگ، یک صدای بلند و چندین‌هزار ترکش که هم چشم‌هایشان را از آنها می‌گیرد، هم دست‌هایشان، هم بچگی‌شان و هم روزهای روشنی را که رفتند و سخت‌تر از سختی‌های همیشه، نصفه و نیمه برگشتند.

 

 

عزیز فلاحی جانباز 35 درصد با نه ای است این جوان موفق با اراده پولادین خود توانست فعل خواستن را  صرف کند و بر همه ناتوانی‌های دنیایی خط بطلان بکشد. نحوه آشنایی من با  فلاحی کاملا اتفاقی بود ، اولین بار وی را در اداره بنیاد شهید شهرستان بانه دیدم راحت می شد متوجه شد که ورزشکار قابلی است.

 

 

عزیز فلاحی جانباز 35 درصد با نه ای است این جوان موفق با اراده پولادین خود توانست فعل خواستن را  صرف کند و بر همه ناتوانی‌های دنیایی خط بطلان بکشد. نحوه آشنایی من با  فلاحی کاملا اتفاقی بود ، اولین بار وی را در اداره بنیاد شهید شهرستان بانه دیدم راحت می شد متوجه شد که ورزشکار قابلی است.

 

 برای شناخت بیشتر باهاش هم صحبت شدم و سوالاتی ازش پرسیدم که در جواب اینگونه خودش رو معرفی کرد  : من عزیز فلاحی  متولد 20 دی 56 در شهر بانه متولد شدم و در تاریخ 3 آذر 62 در بحبوحه جنگ وقتی تنها 7 سال سن داشتم با یکی از دوستان که از من بزرگتر بود در محله پارک پانزده خرداد ( بعد از انقلاب همواره این پارک محل تجمع  مردم بانه برای سخنرانی های مهم انقلابی بود ما هم به این بهانه برای گوش دادن و باخبر شدن از اخبار جنگ و نیز بازیهای کودکانه به این پارک می رفتیم) حضور داشتیم  ، آن روز در یک چشم به هم زدن هواپیما های رژیم بعثی شهر بانه خصوصا اطراف پارک و خود پارک را آماج بمباران خود قرار دادند . صحنه ای وحشتناک بود که هیچ وقت از ذهنم پاک نخواهد شد.

 

 

فلاحی ادامه داد : بعد از دیدن این صحنه بهت زده بودم و اصلا حواسم به خودم نبود در این بهت و حیرت چشمانم  به شکم خودم افتاد که پاره شده و در یک لحظه روده هام افتاد جلو پاهام  روی خاک ها در این لحظه فقط تونستم سریع روده هام رو جمع کنم و بزارم تو شکمم و با لباس پاره شده ام اونو محکم گرفتم تا دوباره به زمین نیفتد و با سرعت به طرف بیمارستان دویدم که در این لحظه فقط به یاد دارم دنیا جلو چشمانم سیاهی می رفت افتادم زمین و تنها چیزی که در خاطرم هست این است که چند نفر من را به بیمارستان رساندند .

 

عزیز فلاحی افزود: لحظه دلهره آوری بود پدرم خود را به بیمارستان رسانده بود و دیدم  که سرتا پای من و پدرم آغشته به خون بود همه جا رو خون گرفته   بود و دیگر هیچی یادم نمیاد و طبق گفته های پدرم دکتر ها امید زنده بودن من رو فقط ده درصد تخمین زده بودند و تنها راه نجات من اعزام به تبریز بود ، چون منطقه جنگی بود من به همراه دو سرباز زخمی توسط هلیکوپتر به تبریز اعزام شدیم.

 

 

وی اذعان کرد: چهل شبانه روز در یکی از بیمارستانهای شهر تبزیز بستری بودم و طبق گفته دکتر ها 6 متر از روده بزرگ رو در آورده ولی ترکش ها جا مانده در زیر گلو و چانه و دست و پاهام من را هر روز اذیت و آزار می دهد.

 

در مورد چگونگی آشنایی با ورزش پرسیدم و فلاحی افزود: بعد از برگشتن از بیمارستان به علت از دست دادن خون زیاد و کوچک شدن روده بزرگم وزن زیادی از دست داده بودم به گونه ای که فقط ازم پوست و استخوان باقی مونده بود. به دلیل تنگ دستی مجبور شدم برای کار کردن آستین بالا بزنم با وجود داشتن ترکش هایی در بدن ولی مجبور بودم دست به کار بشم ، ولی چون جسه ام نحیف و لاغر بود هیچ کسی حاضر نبود کاری رو به من بسپاره ،  البته با گذشت مدتی زیاد این تنگ دستی و نبود کار وادارم کرد که تصمیم مهمی در زندگی بگیرم و این شد نقطه آغاز زندگی جدید من رفتن به ورزش برای افزایش توان و قدرت بدنی و تنها راه آن هم  رفتن به سمت ورزش وزنه برداری بود . در اوایل مردم من رو به عنوان یک فرد ناتوان می دیدند که مین همه چیزش رو گرفته ، آثار به جا مانده بر روی صورت و دست و پاهایم برایشان عجیب بود و در برخورد یک نوع ترحم دیده می شد که من را زیاد آزار میداد . با توجه به این شرایط من دست به کار شدم و  ورزش رو ادامه دادم تا بالاخره ورزش توانست راه جدید زندگیم را هموار سازد.

 

فلاحی در مورد ادامه تحصیل هم گفت: من تا پیش دانشگاهی هم پیش رفتم و (بدون سهمیه جانبازی )برای دانشگاه در رشته کارشناسی تربیت بدنی هم قبول شدم با رتبه بسیار عالی ولی به دلیل فقر شدید مالی نتونستم به دانشگاه برم.

 

 گفتی است فلاحی در سال 1379 جانباز 35 درصد شناخته شد که شامل صدمه توسط برخورد ترکش  به دو پا ، شکم ، و صورت و چانه و زیر گلو است.

 

فلاحی در مورد عدم مراجعه برای در آوردن ترکش ها و انجام عملهایی برای محو آثار ناشی از انفجار بر روی صورت و بدن خود افزود : من در از لحاظ اقتصادی یک خانواده کاملا معمولی و میشه گفت پایین زندگی میکردم و بعد از عمل جراحی در تبریز واقعا توان مالی آنچنانی رو نداشتم که این عمل ها رو انجام دهم و سال 79 هم که جانباز شناخته شدم شرایط سخت زندگی و بالا بودن مخارج زندگی این فرصت را مهیا نساخت تا بتونم حداقل از دردی که این زخم کهنه بر صورت و بدن من وارد کرده خلاص شوم .

 

این جنانباز بانه ای بعد از انفجار با کمک ورزش بیش از  15 سال به کارگری مشغول بود و روز به روز بر اراده پولادین خود برای ادامه ورزش وزنه برداری به صورت حرفه ای مصمم تر می شد تا اینکه سال 72 در رشته وزنه برداری موفق به قهرمانی و دریافت مدال طلا(جانبازان) آموزشگاههای سطح استان شدم . در طی این سالها مدال های مختلفی اعم از 2طلا ، 1نقره و1 برنز و پنجمی ایران در رشته پرس سینه جانبازان را در رقابتهای کشوری  به دست آوردم  ، همچنین از دیگر رقابت ها می توان به دست یافتن  مقام دومی و سومی پاورلفتینگ در سطح استان اشاره کرد. در حال حاضر نیز در حال آماده سازی برای مسابقات کشوری پرس سینه هستم که 28 آبان ماه سال جاری برگزار می گردد.

 

 

البته فلاحی گلایه ای هم نسبت عدم حمایت اداره بنیاد شهید بانه نسبت به خود داشت و تصریح کرد: متاسفانه با وجود قهرمانی های پی در پی این اداره حمایت های آنچانی از ما جانبازان نمی شود برای نمونه می توان اشاره کرد که در یکی از قهرمانی هایم این اداره فقط یک شاخه گل آوردند و باهام عکس یادگاری انداختند و در نهایت شاخه گل اهدایی رو دوباره از من گرفتند.

 

نمونه دیگر این عدم بی توجهی به جانبازان ورزشکار فرمانداری بانه است که بعد از نایل آمدن به یک قهرمانی دیگر تنها مبلغ 50 هزار تومان هدیه دادند و همچنین نماینده مجلس (بیگلری) برای دو ورزشکار سقزی که در کشتی دوم و سوم کشوری آوردند نفری چهار میلیون و نیم هدیه داد ، اگر آقای بیگلری نماینده سقز هست نماینده مردم بانه نیز است و این تبعیض واقعا دل ما رو به درد می آورد.

 

اینجاست که عدم حمایت مسئولین موجب دلسردی و ماندن در وسط راه خواهد شد و این بی احترامی ها و کم توجهی هاضربه سختی به ورزش جانبازان ما خواهد زد.

 

البته این جانباز مشکلات دیگری هم داشت آن هم کافی نبودن حقوق جانبازی برای امرار معاش خصوصا عائله های پنج نفری مانند خودش که سه دختر بزرگ دارد و این معیشت سخت وی را مجبور به کار کردن به عنوان سرویس مدرسه چند دانش آموز کرده است. این مساله به نوبه خود باعث پر شدن وقت این ورزشکار جهت امرار معاش و فاصله گرفتن از ورزش خواهد بود و طبق گفته های فلاحی اگر وضعیت به همین منوال پیش برود به احتمال قوی دیگر قادر به ادامه ورزش نخواهد بود.

 

وی توصیه هایی هم در رابطه با همنوعان خود که نا امید از ادامه زندگی هستند، داشت و  اظهار کرد: ترکش برای یکی مثل پل ترقی می‌شود و برای یکی دیگر، انتهای یک جاده بن‌بست ، این اتفاق‌ها پیامد دارند و همیشه هم خوشایند نیست. گاهی دردناک است و بستگی به نوع درک فرد از این پیامدها دارد. این تغییر سرنوشت آدم می‌تواند خوشایند باشد و می‌تواند نباشد. کسانی که در سن پایین این اتفاق برایشان می‌افتد، از نظر شخصیتی می‌توانند انعطاف داشته باشند و هنوز شخصیت واقعی‌شان شکل نگرفته، بنابراین پذیرش این واقعیت‌ها برایشان راحت‌تر است.

 

وی افزود: این خط پایان نیست، درست است خداوند دری رو به رویت بسته ولی هزاران در دیگر را برایت خواهد گشود و اینجاست که ما باید هنر خود را به نمایش بگذاریم و ثابت کنیم معلولیت محدودیت نیست بلکه فرصت است و بس.

 

 

در پایان فلاحی درباره وضعیت معیشتی و حرفه ای خود نیز تصریح کرد: بنده متاهل و دارای سه دختر هستم که بزرگترینشان در دبیرستان مشغول به تحصیل است. که در این برهه اقتصادی واقعا چرخاندن زندگی برای یک خانواده پنج نفری بسیار سخت است. و مستمری ضعیف بنیاد شهید کفاف خرج و مخارج زندگی را نمی دهد و از مسئولین دولتی و نیز بخش خصوصی  تقاضامندم حمایت خود را از جانبازان دریغ نکنند چون عدم توجه به خواسته های جانبازان علی الخصوص ورزشکاران و مدال آوران به نوبه خود می تواند دیگر معلولین و جانبازان را تحت الشعاع قرار دهد. چون دیگران ما را به عنوان الگو می بینند و وقتی وضعیت اسفناک ما ورزشکاران را ببینند آنها هم بیش از پیش  ادامه زندگی و وفق شدن با شرایط معلولیت برایشان سخت و دشوار خواهد بود.

 

 

 

 

 

 

 

 

انتهای پیام/a.s



برچسب ها :

بانهورزشکارجانبازعزیز فلاحیمینجنگ تحمیلی

نظرات کاربران :

اولین نفری باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید!

دیدگاه های ارسالی شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد.
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

نام *
 

کد امنیتی